سکوت دنیا
باران نم نم و چیک چیک می بارد . اسمان غمگین و دل گرفته است . در جاده ای خلوت که رو به قبرستان سوت و کوری است قدم بر می
دارم . آه چه تلخ است سکوت قبرستان . خب مشخص است انها همه مرده اند .آه خیته ام از سکوت . خسته ام .
هر روز مردگان سکوت دنیا را بیشتر می کنند . و مردم زنده هر روز پا به مرگ می گذارند . اما شاید امیدی به کودکان باشد .
اما برای انها نیز سرنوشت مرگ رغم خورده است .پس یرنوشت من هم همین خواهد بود . از سکوت دنیا بیزارم .
مخصوصا وقتی که ظلمی اتفاق می افتد .اما دنیا یکوت کرده . هنگامی که کسی کشته می شود ،دنیا سکوت کرده.
کاش راهی بود که بتوانیم سکوت دنیا را بشکنیم ان وقت کسی کشته نمی شد و کسی ظلم نمی دید .
سکوت دنیا این ایت که همه در عذاب باشند و او ساکت بماند .
این است سکوت دنیا . این است .
نویسنده : مدیر دلی شکسته .فاطمه صادقی
کپی نکنید .چون من این متن ها رو با زحمت می نویسم .
اگه تو وبتون میزلرید اسم من و وبم رو هم بزارید تا زحمتم هدر نره .